مدیریت توزیع فیزیکی و مویرگی
مدیریت توزیع فیزیکی
مدیریت توزیع فیزیکی درارتباط با اطمینان از تولید محصول در زمان ومکان مناسب است.که همان جنبه برجسته از مدیریت بازار یابی عمومی است.بیستر تجربیات بازاریابی از زمینه های نظامی الهام گرفته شده است.در زمان جنگ جهانی دوم و جنگ های کره وویتنام افسران پشتیبانی مدیریت توزیع فیزیکی رابصورت گسترده برای ارسال غذا اسلحه ودارو و… از کلیه نقاط جهان به نقاط جنگی بکار می برده اند.مهارت نظامی که بازاریابی برای استفاده در مدیریت توزیع فیزیکی بکار گرفت امروزه لجستیک نام دارد.در گذشته نگهداری موجودیهای زیاد کالا ومواد خام برای سازمانها امری متداول بود .امروزه بخش خصوصی وصنایع علی رغم خط مشی های متفاوت ودیدگاههای مختلف میزان موجودی های خود را در حداقل ممکن نگاه می دارند .نگهداری بیش از حد موجودی اتلاف سرمایه تلقی میشودزیرا در امدی را برای شرکت ایجاد نمی کند.مدیریت موجودیها به خاطر تاثیر مستقیمی که روی مدیران فروش وبازار یابی دارددر مدیریت توزیع فیزیکی یک مسئله مهم بشمار میرود. مدیران فروش وبازاریابی خواهان حجم بالای موجودی و ارسال های مقطعی هستند درعوض مدیر حمل ونقل خواهان کاهش هزینه ها بوسیله انتخاب شیوه های حمل ونقل اقتصادی تر ولی کند تر است.مدیریت مالی روی کاهش موجودی ها تاکید داردوتمایل به توسعه شبکه های انبار داری ندارد.مدیران تولید علاقه مند تولید استاندارد ودوره های تولید بلند مدت هستند.احتمال دارد هر یک از مدیران در زمینه حرفه ای خود فردی کارامد معرفی شوند ولی ممکن است این امر به قیمت ناکارامدی استراتژی بازاریابی تمام شود .در نگرش سیستمی به مدیریت توزیع فیزیکی مفهوم هزینه کل اهمیت دارد.زیرا هزینه های جزئی کم اهمیت تر از هزینه های کل است.هزینه ها بازتابی از استراتژی توزیع هستندوحداکثر خدمات با حداقل هزینه ها میسر نخواهد بود.مدیریت توزیع فیزیکی بعنوان یک مرکز هزینه برای تجزیه تحلیل بسیار ارزشمند است.همچنانکه این وظیفه در حال حاضر بعنوان ابزار بازاریابی در جای صحیح خود شناسایی شده است .در بازارهای محصولات یکسان جایی که تفاوت در قیمت ها قابل اغماض است خدمات اغلب بعنوان یک ابزار رقابتی بکار می روند در حقیقت مشتریان برای محصولاتی که به موقع ارسال می شوند برتری قائلند
محاسن:
۱٫ هزینه های توزیع در این روش پایین تر است و قیمت تمام شده کالا را کاهش داده و یا حاشیه سود خرده فروش را افزایش میدهد.
۲٫ تعداد زیادی از شرکتها و مراکز پخش کوچک از طریق شبکه های توزیع عمده فروشی تامین می شوند
معایب:
۱٫ به دلیل شیوه های خاص نقد و نسیه در بازار، کالاها معمولاً بسیار پایین تر از قیمت واقعی خود به فروش می روند و استراتژیهای قیمت گذاری کالا را در کل بازار تحت الشعاع قرار می دهند و به اصطلاح، کالا ذلیل می شود.
۲٫ شرکتها هیچ کنترلی بر شیوه های توزیع بازار ندارند.
۳٫ ریسک باز پرداخت وجه کالای فروخته شده افزایش می یابد.
۴٫ شبکه توزیع شرکت به صورت شبه انحصاری در اختیار بنکداران قرار می گیرد که در بلند مدت برای شرکت خطرناک است و شرکت عملاً از مکانیسم توزیع کالا هیچ اطلاعی ندارد.
۵٫ شبکه توزیع عمده فروشی هیچ فشاری برای فروش کالاهای شرکت به خود وارد نمی سازد و در صورت ضعیف بودن کالا به هر دلیل، کالا را پس می زند
توزیع کالا از طریق شبکه شرکتهای پخش
اساساً به دلیل اینکه هر شخصی با هر سابقه و با هر مقدار پولی می تواند مبادرت به ایجاد شرکت پخش کند )همانطور که در کشور، به ویژه در شهرهای بزرگ مانند تهران بوضوح شاهد آن هستیم(، تعداد زیادی شرکتهای پخش کوچک در جاهای مختلف مشاهده می شود که ریسک فعالیت با این شرکتها چه از نظر بازپرداخت وجه کالاهای فروخته شده و چه از نظر کنترل نحوه فعالیت آنها به حدی بالاست که عملاً فعالیت با این سیستم ها را فاقد هر گونه توجیه می کند. در این بخش فقط به همکاری با شرکتهای بزرگ پخش اشاره می شود:
مزیتها:
۱٫ ریسک بازگشت وجه کالای فروخته شده نسبتاً در مقایسه با روش اول پایین است.
۲٫ به دلیل وجود تجربه نسبتاً خوب در امر توزیع مویرگی و وجود اطلاعات به روز در این سیستم ها، کنترل شبکه توزیع و مسیرکالای فروخته شده آسان است.)البته اگر اطلاعات در اختیار شرکت تولید کننده قرار داده شود(. ۳٫ سرعت انتقال کالا به بازار نسبتاً خوب است.(البته نه در همه موارد)
۴٫ به دلیل متمرکز بودن سیستم سفارش دهی و باز پرداخت وجه کالای فروخته شده، مشکلات تعدد مشتری و مراکز سفارش وجود ندارد و طرف حساب یک نفر است
معایب:
۱٫ شرکت تولید کننده هیچ کنترلی بر شیوه های توزیع کالا ندارد.
۲٫ به دلیل واحد بودن کانال توزیع، در صورتی که به هر دلیل، شرکت توزیع کننده، توزیع کالا را انجام ندهد، شرکت تولید کننده فلج خواهد شد.
۳٫ سیستم تامین مالی شرکت، منوط به پرداخت پول از یک منبع واحد می شود. در صورتی که به هر دلیل پرداخت پول از طرف شرکت توزیع کننده قطع شود، سیستم تولید کننده با مشکلات عدیده ای مواجه خواهد شد.
۴٫ در صورتی که عملکرد سیستم توزیع مورد رضایت تولید کننده نباشد، شرکت تولید کننده نمی تواند عکس العمل مناسب و سریع از خود نشان دهد.
۵٫ در بلند مدت، شرکت توزیع کننده عملاً تعیین کننده خط مشی تولید کننده خواهد بود و تولید کننده باید تابع تصمیمات توزیع کننده باشد.
۶٫ دوره باز پرداخت وجه فروخته شده به شرکتهای پخش بزرگ بسیار طولانی بوده و هزینه فرصت از دست رفته سرمایه برای شرکتهای تولید کننده بالا خواهد بود