مروری بر مدیریت استراتژیک توزیع و پخش
1-1- تاریخچه، تعاریف و عوامل مدیریت استراتژیک توزیع و پخش
1-1-1- تاریخچه مدیریت استراتژیک توزیع و پخش
قبل از انقلاب صنعتی، انسان ها برای ادامه حیات خویش کار می کردند و به این ترتیب غالبا به اندازه نیاز خود تولید می کردند، تغییر این ساخت فکری بعد از انقلاب صنعتی، جای خود را به فعالیت معطوف به هدف سود، واگذار کرد. این تغییر ذهنیت، صنایع دستی و واحد های تولیدی پرکنده و کوچک اقتصادی را زیر یک سقف جمع کرده و متمرکز ساخت. به این ترتیب، بعد از انقلاب صنعتی تعداد و بزرگی سازمان ها رو به افزایش گذارد و تنوع فعالیت هاو پیچیدگی ساختارهایشان آغاز شد. در نتیجه این پیشرفت ها، سازمان ها به صورت تشکل های حاکم در جوامع در آمدند. در فرهنگ مدیریت به این پیشرفت ها انقلاب اداری نام داده می شود.
با ادامه این روند، نیاز به قشر اداره کننده که توانایی های لازم را دارا باشند بیشتر احساس می شد. همراه با افزایش تدریجی مسائل سازمان و مدیریت، نیاز روی آوری بیشتر به تکامل سیستماتیک موضوع احساس شده موضوع احساس شده و از اوایل قرن بیستم به بعد فعالیت های علمی و تحقیقاتی آغاز شد. اگر تحقیقات علمی اندیشمندان مدیریت کلاسیک در این زمینه، بعنوان پیشرو قبول کنیم، پدیده مدیریت و حل مسائل سازمانی به صورت علمی پدیده ای نو محسوب می شود. پیدایش مدیریت استراتژیک توزیع و پخش از لحاظ تاریخی بعداز ظهور مدیریت علمی و مصادف با میانه دوم سده بیستم است. اما تکامل و تدوین آن بصورت یک سبک مدیریتی، تکنیکی نسبتا نوین است.
1-1-2- تعاریف مدیریت استراتژیک توزیع و پخش
تعاریف مختلف و گاه ناسازگاری از استراتژی توزیع و پخش و مدیریت استراتژیک توزیع و پخش ارائه شده است. به تعبیر یکی از متخصصان مدیریت این عبارات مانند« هنر» است که وقتی آنها را میبینیم تشخیص دادن آنها آسان است اما وقتی در پی تعریف کردن و توضیح دادن آنیم خیلی مشکل به نظر میرسد.
تعریف اول: هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفهای چندگانه که سازمان را قادر میسازد به هدفهای بلندمدت خود دست یابد. همانگونه که از این تعریف استنباط میشود در مدیریت استراتژیک توزیع و پخش برای کسب موفقیت سازمانی بر چندین عامل تأکید میشود: هماهنگ کردن مدیریت، بازاریابی، امور مالی (حسابداری)، تولید(عملیات)، تحقیق و توسعه و سیستمهای اطلاعات رایانهای.
تعریف دوم: مدیریت عبارت است از فرایند تضمین دستیابی سازمان به فواید ناشی از به کارگیری استراتژی توزیع و پخش های مناسب.طبق این بیان، یک استراتژی توزیع و پخش مناسب مطابق با نیازمندیهای یک سازمان در زمان مشخص تعریف میشود.فرایند مدیریت استراتژیک توزیع و پخش شامل شش گام متوالی و مستمر است:
1- تجزیه و تحلیل محیطی
2- پایه گذاری جهتگیری سازمانی
3- هدفگذاری
4- تعیین و تدوین استراتژی توزیع و پخش ها
5- بسترسازی و اجرای استراتژی توزیع و پخش ها
6- کنترل استراتژی توزیع و پخش ها
یک مدیر استراتژی توزیع و پخش ست باید هم به برنامهریزی و هم به کنترل بپردازد، چرا که تنها یک غیرمدیر بدون برنامهریزی، سعی در کنترل فعالیتها میکند. لذا فرایند مدیریت استراتژیک توزیع و پخش به صورت زیر تعریف میشود: «مدیریت استراتژیک توزیع و پخش عبارت است از هنر و علم فرمولبندی، اجرا و ارزیابی تصمیمات چندبعدی-با تاکید بر یکپارچهسازی عوامل مدیریت ، بازاریابی، امور مالی، تولید یا خدمات، تحقیق و توسعه وسیستمهای اطلاعاتی و غیره- جهت رسیدن به اهداف سازمانی.»
تعریف سوم: تصمیمات و فعالیتهای یکپارچه در جهت توسعه استراتژی توزیع و پخش های مؤثر، اجرا و کنترل نتایج آنهاست. بنابراین مدیریت استراتژیک توزیع و پخش فعالیتهای مربوط به بررسی، ارزشیابی و انتخاب استراتژی توزیع و پخش ها، اتخاذ هر گونه تدابیر درون و بیرون سازمانی برای اجرای این استراتژی توزیع و پخش ها و در نهایت کنترل فعالیتهای انجام شده را در برمیگیرد.
تعریف چهارم: روشی منطقی، عینی و سیستماتیک برای اتخاذ تصمیمات بزرگ در یک سازمان. در این مدیریت سعی میشود اطلاعات کمی و کیفی به گونهای تنظیم گردند که بتوان تحت شرایط نامطمئن تصمیماتی اثربخش اتخاذ کرد. با وجود این، مدیریت استراتژیک توزیع و پخش یک علم محض نیست که براساس قانون علمی (4 = 2× 2) عمل نماید. با توجه به تجربههای گذشته، «برای اتخاذ تصمیمات خوب استراتژیک توزیع و پخش » لازم است از «قضاوتهای شهودی» استفاده کرد. به ویژه برای تصمیمگیری در شرایط بسیار نامطمئن یا مواردی که هیچ نمونهای در گذشته نداشته باشند باید از «قضاوتهای شهودی» استفاده کرد. همچنین هنگامی که متغیرهای بسیار به هم وابسته وجود دارند یا هنگامی که فشارهای زیادی وارد میآید که تصمیمات درست باشند و یا هنگامی که باید از چندین راهحل شناخته شده، یکی را انتخاب کرد، این شیوه تصمیمگیری مفید واقع خواهد شد. چنین شرایطی بیانگر ماهیت و عصاره مدیریت استراتژیک توزیع و پخش میباشند.
نکته1-1: از یک دیدگاه، فرآیند مدیریت استراتژیک توزیع و پخش تلاشی است برای تهیه نسخه دوم از آنچه در مغز یک انسان بسیار باهوش و نخبه میگذرد، یعنی کسی که دارای درک مستقیم از امور است، همان شخصی که از زیر و بم شرکت آگاه است و این دانش فطری و نعمت خدادادی را با تجزیه و تحلیلهای علمی در هم میآمیزد.
تعریف پنجم: مجموعه تصمیم ها و اقدامات مدیریتی است که عملکرد بلند مدت یک شرکت را تعیین می کند.
مدیریت استراتژیک توزیع و پخش عبارت است از بررسی محیطی (هم محیط خارجی و هم محیط داخلی) تدوین استراتژی توزیع و پخش ، اجرای استراتژی توزیع و پخش ، ارزیابی و کنترل. بنابراین مدیریت استراتژیک توزیع و پخش بر نظارت و ارزیابی بر فرصت ها و تهدیدهای خارجی در سایه توجه به نقاط قوت و ضعف یک شرکت تأکید دارد.
تعریف ششم: فرآیند مدیریت استراتژیک توزیع و پخش براساس این باور قرار دارد که سازمانها ناگزیرند به طور دائم بر رویدادهای داخلی و خارجی و روندها نظارت کنند تا بتوانند در زمان مناسب و برحسب ضرورت خود را با تغییرات وفق دهند. نرخ و ژرفای تغییراتی که بر سازمانها اثر میگذارند بسیار زیاد است. برای مثال، به پدیدههایی چون ویندوز 98، بازرگانی با شبکه اینترنت، پزشکی لیزری، اسلحههای لیزری، سالخوردهتر شدن جمعیت و جنون ناشی از ادغام شرکتها توجه نمایید. سازمانها برای بقای خود باید بتوانند به شیوهای زیرکانه این تغییرات را شناسایی کنند و خود را با آنها وفق دهند. هدف فرآیند مدیریت استراتژیک توزیع و پخش این است که برای سازمانها این امکان را به وجود آورد که بتوانند در دورههای بلندمدت به شیوهای موفقیتآمیز خود را با شرایط در حال تغییر وفق دهند.
علی خویه
mooyragi.ir